قصه باف

Image Post
داستان جدایی پدر و مادر
هر روز نقاشی‌ها و قصه‌های کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال می‌شود. ما آن‌ها را با شما عزیزان به اشتراک می‌گذاریم. شما هم می‌توانید قصه‌های خود را برای ما ارسال کنید.

قصه باف: قصه امروز از نسرین هشت ساله

من نسرین هستم. دو سال پیش پدر و مادرم از هم جدا شدند و من خیلی اذیت شدم.

من پدر و مادرم را خیلی دوست دارم.

برای دیدن آن‌‌ها گاهی باید به خانه مادرم بروم و گاهی به خانه پدرم.

من این زندگی را دوست ندارم. دلم می‌خواهد پدر و مادرم را در یک جا ببینم.

دوست دارم هرکاری که می‌کنم هردوی آن‌ها بالای سرم باشند و مرا تشویق کنند.

وقتی به خانه پدرم یا خانه مادرم می‌روم احساس تنهایی و بی‌کسی می‌کنم.

این نقاشی را برای آن‌ها کشیدم تا ببینند من با دیدن این وضعیت خیلی غصه می‌خورم.

امیدوارم پدر و مادرم با دیدن این نقاشی دلشان برای من بسوزد و فکری بکنند.

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید