قصه باف

Image Post
رمان" دروغ"
از این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎که به یک روح وابسته شده بودم احساس حماقت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎کردم. از این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎که ممکن بود برای همیشه از زندگیم ناپدید شود، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ترسیدم. اما همه‌چیز دروغ بود.

قصه باف: دختری ۱۶ ساله به نام شنیا می‌خواهد در رشته پزشکی قبول شود و برای کسب نمرات بالا تلاش می‌کند. ناگهان از طریق یک انجمن اینترنتی با پسری به نام مارسل آشنا می‌شود که شروع به نامه‌نگاری با او می‌کند و دیوانه‌وار عاشقش می‌شود. اما این پسر مشکوک می‌زند.

کتاب «دروغ» رمانی نوجوان به قلم یک نویسنده اسپانیایی است که داستان پسری ساکت و کتابخوان به نام مارسل را روایت می‌کند که درگیر ماجرایی عجیب می‌شود. این کتاب نوشته کاره سانتوس و ترجمه سارا یوسفی از سوی نشر چشمه منتشر شده است.

شنیا که از طریق یک انجمن اینترنتی با پسری به نام مارسل آشنا شده، شروع به نامه‌نگاری با او می‌کند و دیوانه‌وار عاشقش می‌شود. خورد و خواب شنیا به هم می‌ریزد و نمره‌هایش افت می‌کند؛ اما این پسر مشکوک می‌زند. او فقط روزهای دوشنبه، چهارشنبه و جمعه به ایمیل‌های شنیا پاسخ می‌دهد، ایمیل‌ها طولانی نیستند و او تلفن همراه هم ندارد.

شنیا تصمیم می‌گیرد مارسل را پیدا کند و با دیدنش او را غافلگیر کند. بنابراین با اطلاعات کمی که از مدرسه و باشگاه او دارد، تحقیقات را آغاز می‌کند؛ اما پی می‌برد که همه‌چیز دروغ است، نه عکس واقعی است و نه نام او. شنیا سرخورده و خشمگین، حس می‌کند قربانی اینترنت شده است و از ترک تحصیلش پشیمان است. تا اینکه یک روز بسته‌ای غیرمنتظره از راه می‌رسد. بسته‌ای که از زندان نوجوانان می‌آید و حاوی داستان یک قاتل است.

کتاب دارای دو بخش است: بخشی به روایت شنیا و بخش دوم نامه‌های مارسل به شنیا، پسرک ساکت و کتابخوانی که داستان زندگی‌اش را صادقانه تعریف می‌کند. شخصیت‌ها از زندگی واقعی الهام گرفته شده‌اند
این اثر را کاره سانتوس، نویسنده اسپانیایی نوشته و با ترجمه سارا یوسفی از سوی انتشارات کتاب چ (کودک و نوجوان نشر چشمه) در ۲۲۶ صفحه و به بهای ۱۹۵ هزار تومان منتشر شده است.

کتاب دروغ تنها یک داستان نیست. این کتاب حداقل سه ماجرا را، بدون اینکه خواننده را دچار سردرگمی کند، درون خودش جا داده. سلینجر، هولدن و اردک‌ها در زمستان، عناوینی است که این کتاب را به سه بخش مجزا اما پیوسته، دسته‌بندی کرده است. کتاب دروغ درباره ماجرایی است که از دل دیوانگی‌های نوجوانانه برمی‌خیزد. دیوانگی‌هایی که قابل جبران هستند و گاهی غیرقابل جبران، با تاوان‌هایی سنگین.

پشت جلد کتاب:

فکرش را بکن چیزی به امتحانات ورودی دانشگاه نمانده، می‌‌‌‎‌خوانی و می‌خوانی تا بهترین نمره‌ها را بگیری و به آرزوی خودت و خانواده‌ات برسی؛ قبولی در رشته‌ی پزشکی. ناگهان همه چیز به ‎ هم می‌ریزد. دلبسته می‌شوی، آن هم نه دلبسته‌ی یک آدم واقعی، بلکه شیفته‌ی یک روح. روحی که در اینترنت زندگی می‌کند و عین خودت خوره‌ی کتاب است، اما حاضر نیست از اینترنت بیرون بیاید تا او را ببینی.

چه ‎ کار می‌کنی؟ تصمیم می‌گیری خودت بروی دنبالش و پیدایش کنی؟شینا هم همین کار را کرد. همه چیزهایی را که در باره‌اش می‌دانست کنار هم چید تا سرنخی پیدا کند و به او برسد، اما همه چیز جعلی بود، یک دروغ بزرگ.

بلایی که به سرم آمده بود این بود که بیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎تر از هر کسی در هر زمانی دلم برای مارسلو تنگ شده بود. از این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎که به یک روح وابسته شده بودم احساس حماقت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎کردم. از این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎که ممکن بود برای همیشه از زندگیم ناپدید شود، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ترسیدم. نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎دانستم مشکلش چیست اما واضح بود که مشکلی دارد و دلم پر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎کشید تا بهش کمک کنم.

هیچ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎کاری از دستم برنمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎آمد تا جلوِ این وضع را بگیرم. صبر. این همان واژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ای است که بیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎تر از تمام واژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎های لغت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎نامه ازش بیزارم.


لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید