۵
خرداد
۱۴۰۲
![Image Post](https://www.ghsebaf.ir/content/fullsize/img638206394683223286.jpg)
هر روز نقاشیها و قصههای کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال میشود. ما آنها را با شما عزیزان به اشتراک میگذاریم. شما هم میتوانید قصههای خود را برای ما ارسال کنید.
قصه باف: قصه امروز از الینا شش ساله
یه روزی چهارتا ماهی داشتن توی آب شنا میکردن و دوتا دختر خانوم هم داشتن تاب بای میکردن.
ماهیها اینقدر خوشگل بودن که دوتا دختر خانم حواسشون به اونها بود.
یک دفعه اون دختری که داشت تاب رو هل میداد حواسش پرت شد و سرعت تاب رو زیاد کرد و دوستش افتاد توی آب پهلوی ماهیها.
دختر خانوم که خیس شده بود زد زیر گریه و گفت: اون مخصوصا منو انداخت پهلوی شما.
ماهیها از گریه دختر ناراحت شدند. یکی از ماهیها بهش گفت: نگران نباش تو اولین بچه ایی نیستی که میایی پهلوی ما.
ما اینقدر قشنگ شنا میکنیم که هر کس میاد تاب سواری یه بارم میافته توی آب.
بعد همه ماهیها و دوتا دختر خانم زدن زیر خنده و دختر از آب اومد بیرون.
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید