قصه باف

Image Post
خرگوش گوش داد!
در سال ۱۴۰۲ برخی از کتاب‌های کودک و نوجوان بیش از هر کتاب دیگری خوانده یا شنیده شده‌اند. کتاب خرگوش گوش داد یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های کودک و نوجوان در سال 1402 است.


قصه باف: کتاب خرگوش گوش داد! نوشته‌ی کوری دورفلد، از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز که جوایز و افتخارات متعددی را در دنیا کسب کرده است، ماجرای لطیف و آموزنده‌ی پسر بچه‌ای را به تصویر می‌کشد که با علاقه و امید سازه‌ای را با اسباب بازی‌هایش می‌سازد اما دسته‌ای از کلاغ‌ها آن را خراب می‌کنند.

شخصیت اصلی داستان پسربچه‌ای بامزه با موهای فرفری به نام تیلور است که روزی با خوشحالی وسایل خانه سازی‌اش را آورد تا یک چیز تازه و مخصوص به خودش را بسازد؛ وقتی کار تمام شد تیلور سازه‌ای زیبا و بزرگ ساخته بود که با دیدن آن، هم بسیار خوشحال بود و هم به خودش افتخار می‌کرد؛ تا اینکه دسته‌ای از کلاغ‌ها از راه رسیدند و سازه‌ای که تیلور با ذوق آن را ساخته بود خراب کردند؛ اتفاق غم‌انگیزی که تیلور را حسابی ناراحت و ناامید کرد.

حیوانات جنگل یکی یکی از راه رسیدند و هر کدام راه‌حلی را به تیلور پیشنهاد دادند، اما فقط خرگوش بود که می‌دانست چه چیزی می‌تواند حال تیلور را خوب کند... به نظر شما خرگوش چه کار ویژه‌ای انجام داد تا تیلور دوباره خوشحال شود و شروع به ساختن سازه‌اش کند؟!

کتاب خرگوش گوش داد! (The Rabbit Listened) داستانی پر مفهوم و آموزنده است که با وجود متن و تصاویری ساده که به خوبی با هم هماهنگ هستند، مفاهیم بسیاری را به کودکان و حتی بزرگسالان می‌آموزد. کوری دورفلد (Cori Doerrfeld) به عنوان نویسنده و تصویرگر کتاب، دنیایی کودکانه و دوست داشتنی را خلق کرده است که به خوبی کودکان را با خود همراه می‌کند. او با ظرافت تمام حالات غم، شادی، سردرگرمی و ... را در چهره تیلور به تصویر کشیده است.

با وجود پس‌زمینه سفید رنگ در تصاویر کتاب، تمام تمرکز بر روی تیلور و حیواناتی است که یکی یکی وارد ماجرا می‌شوند و تنها قسمتی که رنگ پس زمینه بنفش است صحنه‌ی خراب کردن سازه‌ی تیلور توسط کلاغ‌هاست که دورفلد با ظرافت و هوشمندی اتفاق اصلی داستان را با رنگ دیگری به تصویر کشیده تا توجه کودکان را به حادثه‌ی ناگوار قصه جلب کرده و ناراحتی و نگرانی تیلور را به خوبی نمایش دهد.
کوری دورفلد در این داستان مفاهیمی مهم و تأثیرگذار را به کودکان می‌آموزد که گوشزد کردن آن حتی برای بزرگسالان نیز مفید است. زمانی که سازه‌ی تیلور خراب می‌شود هر کدام از حیوانات با راه‌حل‌های خاص خودشان به سراغ تیلور می‌آیند تا بلکه به او کمک کنند. مرغ از تیلور می‌خواهد که با هم صحبت کنند، فیل می‌خواهد کاری کند تا تیلور به یاد بیاورد که چگونه سازه را ساخته تا دوباره شروع به ساختن کند و ... راه‌حل‌های هر کدام از حیوانات شامل کلامی کردن احساسات، برون‌ریزی خشم، انگیزه دادن، خندیدن به اتفاقی که افتاده و ... است، اما تیلور هیچکدام از این راه‌حل‌ها را نمی‌خواهد تا اینکه خرگوش از راه می‌رسد و تنها کاری که می‌کند سکوت و گوش کردن به حرف‌های تیلور است؛ کاری که هیچکدام از حیوانات انجام ندادند.

نقطه قوت این کتاب نیز، قسمت گوش دادن خرگوش به تیلور است؛ سکوت کردن و گوش دادن به صحبت‌ها و حتی خشم‌های فردی که ناراحت و خشمگین شده، نکته‌ای‌ است که اغلب به دست فراموشی سپرده می‌شود. معمولاً در مواجهه با هر مشکل و پیشامد ناخوشایندی هر کسی راهی را که به ذهنش می‌رسد، برای کمک پیشنهاد می‌دهد اما داستان «خرگوش گوش داد!» نشان می‌دهد گاهی تمام کاری که برای کمک کردن لازم است سکوت، گوش دادن و همدلی است.

کتاب حاضر با بیانی دلنشین و داستانی ساده به کودکان و حتی بزرگسالان همدلی، گوش شنوا بودن برای مشکلات دیگران، امید، تلاش و مهربانی را می‌آموزد. دورفلد در این قصه تلاش داشته تا موقعیتی را به کودکان نشان دهد که تمام انسان‌ها آن را در دوره‌های مختلف زندگی تجربه می‌کند؛ زمانی که با امید و ذوق شروع به انجام کاری می‌کنند اما به هر دلیلی شکست خورده و در نهایت ناامید می‌شوند.

داستان خرگوش گوش داد! با نگاهی روان‌شناسانه از همان سنین حساس کودکی، اصلی‌ترین مفهومی که سعی دارد به کودکان یاد دهد این است که زمانی که فردی با شکست مواجه شد با او همدلی کرده و برایش گوش شنوا باشند. مفاهیم بعدی که کودکان با خواندن این ماجرا یاد می‌گیرند این است که در موقعیت‌هایی که با شکست روبه‌رو شدند ناامید نشده و دوباره به تلاش خود ادامه دهند تا به نتیجه دلخواه خود برسند.

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید