قصه باف

Image Post
آشنایی کودکان بابدترین دشمن محیط‌ زیست
«هیولای بی‌رنگ»
«هیولای بی‌رنگ» به قلم سپیده نیک‌رو با تصویرگری نازنین جمشیدی از سوی انتشارات میچکا منتشر شد.

قصه باف: کتاب «هیولای بی‌رنگ» که برای گروه سنی پنج سال به بالا مناسب است، روایت لاک‌پشتی به نام لاکیتی است که توسط چیزی که حیوانات به آن هیولای بی‌رنگ می‌گویند گرفتار شده است. این کتاب زیست‌محیطی، کودکان را به توجه درباره زباله‌هایی که در طبیعت رها شده‌اند تشویق می‌کند.

لاکیتی لاک‌پشتی بود که هم توی آب زندگی می‌کرد و هم توی خشکی. او هر روز صبح که بیدار می‌شد اول می‌رفت داخل آب و بعد آرام‌آرام دنبال غذا می‌گشت. یک روز وقتی داشت شنا می‌کرد افتاد توی چیزی. دست‌وپایش گیر کرد و همه‌جا کمی تیره شد.

لاکیتی به‌زحمت خودش را به کنار برکه رساند اما هر کاری کرد نتوانست از دست چیزی که او را گرفتار کرده بود، خلاص شود. او خیلی ترسیده بود پس تا توانست داد زد. چند دقیقه نگذشت که یک لاک‌پشت نفس‌نفس‌زنان از آن دورها پیدایش شد.

لاکیتی به او گفت چیزی را که رویش افتاده بردارد؛ اما لاک‌پشت نتوانست کاری بکند. وقتی ماهی‌ها به کنار آب آمدند، معلوم شد که آن‌ها هیولاهای بی‌رنگی هستند که به‌تازگی توی آب خیلی زیاد شده‌اند.
هفته پیش هم یک ماهی به خاطر گیر افتادن در چنگ یکی از همین هیولاهای بی‌رنگ جانش را از دست‌داده بود. نجات از دست این هیولای بی‌رنگ کار ساده‌ای نبود؛ حتی قورباغه سبز هم نتوانست کاری بکند.

از دست مرغ ماهی‌خوار هم کاری برنیامد تا این‌که یک سگ دوان‌دوان رسید. این‌که سگ چه کرده و آیا لاکیتی توانست از دست این هیولای بی‌رنگ خلاص شود را باید در ادامه داستان بخوانید.

انتشارات میچیکا در معرفی این کتاب می‌گوید: امروزه محیط‌ زیست یکی از دغدغه‌های اصلی مردم روی کره زمین شده است. چراکه به خاطر کارهایی که انسان انجام داده محیط‌ زیست حسابی به خطر افتاده است و اگر کسی کاری نکند و دست نجنباند دیر نیست که دیگر هیچ انسانی نتواند روی کره زمین زندگی کند.

هنوز هم که کره دیگری برای زندگی پیدا نشده است. تازه اگر هم جایی پیدا شود که در دسترس باشد رفتن به آنجا کاری سخت و دشوار است. پس حالا ‌که ما انسان‌ها متوجه شده‌ایم فعلاً جز کره‌‌ی زمین جایی برای زندگی نداریم چرا به فکر آن نباشیم.

خانم سپیده نیک‌رو در این داستان خواسته است به همین نکته اشاره کند. داستان اسم جالبی دارد. خیلی سخت نیست که زود متوجه شویم این هیولای بی رنگ چیست؟

به‌راستی هم آن را باید هیولا دانست چرا که پلاستیک‌ها بدترین دشمن محیط‌ زیست هستند. چرا که خیلی دیر تجزیه می‌شوند و پس از تجزیه هم باز می‌توانند برای محیط‌ زیست خطرناک باشند.

این بزرگترین لطمه به محیط‌ زیست و جانداران است. چه آن‌هایی که در خشکی هستند و چه آن‌هایی که در دریا زندگی می‌کنند.

یکی از مهم‌ترین دلایل وجود این خطر، بی‌رنگ و شفاف بودن این مواد است. مخصوصا زمانی‌که در آب به سختی دیده می‌شوند و گرفتاری‌های بزرگتری ایجاد می‌کنند. تردیدی نیست که موجودات دریا به همین دلیل متوجه آن‌ها نمی‌شوند و به دامشان می‌افتند.

اگر هم آن موجود بزرگ باشد و پلاستیک نتواند مثل شخصیت این داستان او را به دام بیندازد؛ ممکن است وارد شکمش شود. پرندگان و ماهیان زیادی دیده‌شده‌اند که به خاطر بلعیدن پلاستیک‌ها که توسط انسان رها شده‌اند دچار خفگی یا مسمومیت شده و جانشان را ازدست داده‌اند.

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید