قصه باف

Image Post
داستان بچه های بیمار و آمپول
هر روز نقاشی‌ها و قصه‌های کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال می‌شود. ما آن‌ها را با شما عزیزان به اشتراک می‌گذاریم. شما هم می‌توانید قصه‌های خود را برای ما ارسال کنید.

قصه باف: قصه امروز از نورا هشت ساله

وقتی بزرگ بشم می‌خوام دکتر بشم.

اونوقت همه بچه‌هایی که مریض هستن خوب کنم.

بهشون آمپول و سرم می‌زنم.

میدونم آمپول درد داره ولی بچه‌ها برای این که خوب بشید باید تحمل کنید.

اگه نذارید دکترها براتون آمپول یا سرم بزنند یا گریه کنید شما هیچ وقت خوب نمی‌شید.

راستی من دکتر بشم سعی می‌کنم آمپول تون رو آروم بزنم.

  1. من ده سالمه از آمپول زدن می ترسم چیکار کنم

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید