11
خرداد
1402

هر روز نقاشیها و قصههای کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال میشود. ما آنها را با شما عزیزان به اشتراک میگذاریم. شما هم میتوانید قصههای خود را برای ما ارسال کنید.
قصه باف: قصه امروز از بهراد درزی هشت ساله
من وقتی بزرگ شدم میخوام برم پسر خاله اکرم بشم و با اون زندگی کنم.
اول با خاله اکرم میریم پارک و سرسره بازی میکنیم.
شب پیش خاله اکرم میخوابم.
صبح که شد میریم نون میخریم و صبحونه میخوریم.
دوباره با خاله اکرم میریم بستنی میخوریم.
خسته که شدیم میریم رستوران غذا میخوریم.
بازم میریم پارک تاب بازی میکنم.
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید