13
خرداد
1402

هر روز نقاشیها و قصههای کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال میشود. ما آنها را با شما عزیزان به اشتراک میگذاریم. شما هم میتوانید قصههای خود را برای ما ارسال کنید.
قصه باف: قصه امروز از نازنین زهرا زالی پور هفت ساله
یه روزی روزگاری دو تا بره کوچولو تصمیم میگیرن برن گردش.
اونا تو یه روزی که هوا خیلی خوب بود، میرن به یه پارک بزرگ و سرسبز.
اون پارک گلهای خیلی قشنگ و سبزههای زیادی داشت.
برههای کوچولو خیلی بازی کردن.
اما یک دفعه یکی از اونا حالش بد شد و افتاد.
دوستش خیلی ترسیده بود. چند نفر از مردم هم دور اونا جمع شدن.
بره کوچولو حالش بدتر شد و بالا آورد.
بعد فهمیدن بره کوچولو همراه سبزهها چند تا پلاستیک و ته سیگار خورده بود.
یه آقای دکتری که اونجا بود به بره کوچولو خیلی کمک کرد تا حالش خوب بشه.
بچهها وقتی با خانوادهها و دوستاتون میرید پارک لطفا آشغال نریزید تا حیونها و پرندهها مریض نشن.
ناشناس –
مسخره بود اینکه داستان نمیشه