قصه باف

Image Post
داستان آرزویی زیبا
هر روز نقاشی‌ها و قصه‌های کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال می‌شود. ما آن‌ها را با شما عزیزان به اشتراک می‌گذاریم. شما هم می‌توانید قصه‌های خود را برای ما ارسال کنید.

قصه باف: قصه امروز از کیانا یازده ساله

روزی روزگاری در یک ده کوچک یک دختر خانم منظم زندگی می‌کرد.

خیلی مهربان بود. زیبا و درس‌خوان بود.

کاملیا نام داشت. او دوست داشت در آینده دندانپزشک شود خیلی تلاش می‌کرد و شاگرد زرنگ کلاس بود.

با این که در ده ویژگی‌های زیادی نبود اما او هرروز خدا رو شکر می‌کرد و به عبادت کردن مشغول بود.

همیشه دعا می‌کرد زودتر به دانشگاه برود و درس پزشکی را بخواند. او یازده سال داشت.

گذشت و گذشت تا این که کاملیای قصه ما 19 ساله می‌شود و رتبه 1 کنکور را قبول می‌شود.

به دانشگاه می‌رود و دندانپزشک می‌شود.

آن وقت یکی از دوستان مدرسه‌اش را می‌بیند. آن دوستش خیلی مسخره کاملیا را می‌کرد و بهش می‌گفت: خرخون کلاس.

وقتی دید او دندانپزشک شده است از کار خودش پشیمان شد و کاملیا گفت: "خواستن توانستن است". پایان

  1. خیلی عالی واموزنده بود👌👌👌

  2. سلام خیلی عالییییی و اموزنده بود احسنت به خانم کیانا من خیلییییییی لذت بردم انشاالله که همیشه سلامت باشت

  3. خیلی خوب بود و عالی بور

  4. خیلی شگفت انگیز و عالی بود

  5. بهترین قصه و قشنگترین قصه بود

  6. عاااالی من لذت بردم انرژی زیادی گرفتم

  7. خیلی انرژی گرفتم احسنت

  8. انگیزه گرفتم افرین کیانا جان

  9. لذت بردم انگیزه زیادی گرفتم

  10. من خیلیی دوست داشتم انگیزه گرفتم

  11. خیلی خوب بود

  12. عالی واموزنده بودکیاناخانم انشالله موفق باشی عزیزم

  13. عالی و آموزنده بود عزیزم انشالله موفق باشی

  14. عالی

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید