قصه باف

Image Post
داستان بچه گربه‌های رنگارنگ
داستان خرگوش و هویج هر روز نقاشی‌ها و قصه‌های کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال می‌شود. ما آن‌ها را با شما عزیزان به اشتراک می‌گذاریم. شما هم می‌توانید قصه‌های خود را برای ما ارسال کنید.

قصه باف: قصه امروز از نازنین جعفری هشت ساله

روزی روزگاری یک گربه قهوه ایی چند تا بچه بدنیا آورد.

بچه‌های این گربه هرکدام یک رنگ بودند. یکی نارنجی بود یکی سیاه.

گربه رفت پیش دوستش و با ناراحتی گفت: چرا من سیاه هستم و بچه‌های من هرکدام یک رنگ دیگر؟

دوستش تعجب کرد و گفت: من هم نمی‌دانم. بچه‌های خود من هم رنگارنگ هستند.

تو نباید ناراحت باشی چون همیشه بچه‌های ما مثل ما نمی‌شوند.

  1. احسنت

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید