قصه باف

Image Post
ربات شماره ۷
هر روز نقاشی‌ها و قصه‌های کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال می‌شود. ما آن‌ها را با شما عزیزان به اشتراک می‌گذاریم. شما هم می‌توانید قصه‌های خود را برای ما ارسال کنید.

قصه باف: قصه امروز از ساعد ده ساله

در شهری دورافتاده و آینده‌ای نه‌چندان دور، دانشمندی جوان به نام "آرمان" موفق شد یکی از بزرگ‌ترین اختراعات تاریخ را کامل کند: "ربات شماره ۷".

ربات شماره ۷، بزرگ و نیرومند بود. چرخ‌های غول‌پیکر داشت، سیم‌هایی که به همه طرف کشیده شده بودند، و یک صفحه‌ی کنترل هوشمند که به لبخندهای انسان واکنش نشان می‌داد.

آرمان آن را طوری طراحی کرده بود که با دیدن یک صورت خندان، به حالت دوستانه و کمک‌رسانی می‌رفت.

روزی از روزها، زمانی که ربات شماره ۷ در حال حرکت در خیابان اصلی شهر بود، ناگهان مه غلیظی آسمان را پوشاند.

همه جا تاریک شد و مردم نگران بودند. اما آرمان، با لبخندی مهربان روی صورتش، عکس بزرگی از یک چهره‌ی شاد را جلوی دوربین ربات گرفت.

در همان لحظه، ربات شماره ۷ روشن شد، چراغ‌های هشدار قرمز رنگش چشمک زدند، و با قدرت از میان مه گذشت.

او با دستان مکانیکی‌اش برق و روشنایی را به شهر بازگرداند.

از آن روز به بعد، مردم شهر فهمیدند که گاهی تنها یک لبخند ساده می‌تواند دنیای اطراف را تغییر دهد… حتی برای یک ربات.

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید