
قصه باف: قصه امروز از نریمان هشت ساله
یک روز تو اقیانوس چند تا کوسه با هم مسابقه دو گذاشتند.
قرار شد هرکدام از آنها برنده شدند نصف ماهی های دریا را به او بدهند.
کوسهها چند ساعت قبل از مسابقه داشتند نقشه میکشیدند که اگر برنده شدند، چطور آن همه ماهی را بخورند.
در بین آنها یک کوسه کوچک بود که هیچ کس او را جدی نمیگرفت. حتی میخواستند او را از مسابقه حذف کنند.
موقع مسابقه کوسهها با هم حرکت کردند. کوسه کوچک هم به راه افتاد.
چند دقیقه از مسابقه گذشته بود که کوسههای بزرگ کم کم خسته شدند و کوسه کوچک همچنان شنا میکرد.
او این قدر سریع رفت که بقیه کوسهها را جا گذاشت.
کوسه کوچک رفت و رفت تا از همه جلو زد و برنده شد.
وقتی او را برنده اعلام کردند و قرار شد نصف ماهیهای دریا را به او بدهند، گفت: من که نمیتوانم این همه ماهی بخورم.
من ماهیهای خودم را به شما میدهم. ولی بعد از این هر وقت مسابقه بود من هم شرکت میکنم و کسی حق ندارد مرا حذف کند.
کوسههای دیگر خجالت کشیدند و از کوسه کوچک عذر خواهی کردند.
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید