
قصهباف: مجموعه کتابهای «خرسی و دوستانش» داستانهایی در قالب شعر و به زبان ساده برای خردسال است که در هر جلد آن، بچهها با یک موقعیت یا مسئله روبهرو میشوند و یاد میگیرند در هر شرایطی چه اتفاقهایی ممکن است برایشان بیفتد و برای حل مشکل چه راههایی وجود دارد؛ اینکه خودشان باید چهکار کنند یا دوستانشان چطور میتوانند به آنها کمک کنند و شرایط را تغییر دهند.
در کتاب «خرسی مریضه تب داره» بچهها یاد میگیرند که موقع سرماخوردگی باید چهکار کنند، چه غذایی بخورند و چطور مراقب خودشان باشند. آنها یاد میگیرند که سرماخوردگی واگیر دارد و ممکن است به بقیه هم سرایت کند. استفاده از زبان شعر برای بیان یک مسئله آموزشی کمک میکند تا راحتتر موضوع در ذهن بماند و پیچیدگی خاصی برای مخاطب کودک ایجاد نکند.
با شعر میتوان خیلی از مسائل آموزشی را راحتتر بیان کرد و استفاده از تخیل و قالب حیوانات هم توجه کودک را به خودش جلب میکند و هم این مخاطب کوچک به طور غیرمستقیم میفهمد که اگر در آن موقعیت قرار بگیرد، چگونه باید واکنش نشان دهد؛ در نتیجه در یادگیری مفاهیم تأثیرگذار خواهد بود.
در این کتاب، زبان شعر ساده و کودکانه است و نویسنده در آن همدلی و همراهی دوستان خرسی را نشان میدهد که با کمککردن و مراقبت از او تلاش میکنند تا حال او سریعتر خوب شود.
"خرسی مریضه تب داره" از مجموعه ده جلدی "خرسی و دوستانش" نوشته کارما ویلسون و ترجمه فیروزه کاتب است. این مجموعه را مریم اسلامی به شعر برگردانده. این اثر از سوی نشر پرتقال به چاپ رسیده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
پاییز بود و خرسی عطسه میکرد و گوشهی غارش دراز کشیده بود. خرسی تب کرده بود. دوستانش به عیادت خرسی آمدند و هرکس برایش کاری انجام داد. زاغی برایش پتوی گرم آورد، یکی برایش هویج آورد یکی برایش سوپ آورد، یکی آب آورد و … و همهی دوستانش تا صبح از خرسی پرستاری میکردند.
خرسی حالش خوب نمیشد
اوهو اوهو سرفه میکرد
میگفت حالا چیکار کنم
با تب و لرز و گلودرد
هرکسی یک چیزی میگفت
هرکسی یک کاری میکرد
هرکس هرجور میتونست
از اون پرستاری میکرد
دوستای خوب خرسیجون
شب تا سحر بیدار بودن
همه کنار دوستشون
همونجا توی غار بودن
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید