8
آذر
1402

دیکته های تارا قسمت سوم
هر روز نقاشیها و قصههای کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال میشود. ما آنها را با شما عزیزان به اشتراک میگذاریم. شما هم میتوانید قصههای خود را برای ما ارسال کنید.
قصه باف: قصه امروز از تارا عیسی پور هفت ساله
در زمستان سرد، آسمان دودهای است.
بنزین بد، سوزاندن مازوت دود مسموم دارد.
سه روز مدرسه بسته است.
ما از دور درس میآموزیم.
من میترسم در زمستان بسته باشد.
من دوستانم را نبینم.
بابا من را میبوسد، تارا نترس!
او در آسمان دیده است،ابر بارانزا به آسمان ایران میرسد.
باران میبارد، دوده را میبرد.
آسمان تمیز آبی را میبینیم.
من میزنم.
علیرضا خندان –
خیلی خوب بود و آموزنده
ناشناس –
انشالله همیشه لبخند روی لبت باشه
ناشناس –
چه دیکته جانانه ایی