
قصه باف: خودشیفتگی و احساس عشق بیاندازه فرد به خودش، اهمیتدادن به خود و نیازهایش و خود را از دیگران برتر دانستن و نپذیرفتن انتقاد و اغراقکردن، میتواند ناشی از نبود اعتمادبهنفس واقعی و احساس نپذیرفتن خودِ واقعی افراد در برابر دیگران باشد.
کتاب "سبیل" اثر مک بارنت، داستان دانکن، پادشاهی است که یادش رفته وظیفهاش رسیدگی به امور مردم است. دانکن عاشق خودش است. او تمام روز را با نگاهکردن خودش در آینه میگذراند و دوست دارد همه زیبایی و جذابیتش را تحسین کنند؛ اما مردم از این وضع ناراحتاند و یک روز تصمیم میگیرند هرطور شده خواستههایشان را به گوش پادشاه برسانند.
دانکن اعتمادبهنفس کاذب بالایی دارد و هرجا با خودش آیینهای حمل میکند که فقط تصویر خودش را ببیند. او بر ویژگیهایی از خودش تأکید میکند تا تحسین دیگران را جلب کند. به هیچکدام از خواستههای مردمش گوش نمیدهد و نمیتواند خواستههای آنها را درک کند.
متن داستان ساده و روان است و گاهی هم طنز ظریفی در آن به کار رفته است. نقطه قوت داستان تصاویر جذاب و رنگارنگ و دلنشین آن به تصویرگری کوین کورنل است که میتوانیم بگوییم حتی بدون متن داستانی، فضای قصه را به طور کامل برای ما ترسیم میکند.
داستان "سبیل" جذاب شروع میشود و مسائل دیگری نیز در کنار معرفی ویژگی خودشیفتگی، مطرح میشود، مثل اهمیت رابطه حاکم و مردمش که به زبانی ساده مهمترین دغدغهها را در این مسئله بیان میکند؛ البته شاید پایانِ باز این کتاب برای خیلیها خوشایند نباشد.
اینکه پادشاه در آخر به یک حرف مردمش گوش کرد و آن را پذیرفت نشاندهنده این است که تغییر و تحولی در وضعیت آنها ایجاد میشود یا خیر؟ همهچیز را باید با ذهن خودمان و شاید کلیشهای و پایان شاد تصور کنیم.
این اثر را انتشارات پرتقال با ترجمه مسعود ملکیاری در ۴۰ صفحه مصور کودکان پنج تا ده ساله منتشر کرده است.
اختلال "شخصیت خودشیفته" از یک افسانه یونانی گرفته شده. بر اساس این افسانه، جوانی به نام نارسیوس، تصویر خود را در آب میبیند و عاشق آن میشود. فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته هم مانند نارسیوس از خودش تصویری ایدهآل و غیرواقعی ساخته و عاشق آن است.
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید