قصه باف

Image Post
دیکته های تارا قسمت چهارم
دارکوب زیرک
هر روز نقاشی‌ها و قصه‌های کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال می‌شود. ما آن‌ها را با شما عزیزان به اشتراک می‌گذاریم. شما هم می‌توانید قصه‌های خود را برای ما ارسال کنید.

قصه باف: قصه امروز از تارا عیسی پور هفت ساله

یک روز دارکوبی روی تنه بیدی نشسته بود.

کبوتری از کنارش رد شد، کمی دورتر روی دودکش کشتی نشست.

دارکوب دیدی مردی با تیرگمانی در دست، در کمین کبوتر است.

او کمک نیاز داشت باید کاری می‌کرد.

او با نوکش، شش کرم برمی‌دارد، روی سر مرد می‌ریزد.

مرد می‌ترسد، داد می‌زند.

داد او کبوتر را تکان داد.

دارکوب با زیرکی به کبوتر کمک کرد.

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید