قصه باف: حتما شما هم بادیدن نام کتاب تعجب کردی! چطور گوسفندی جوجه به دنیا میآورد؟
باید به یادتان بیاوریم که اینجا دنیای داستانهاست. در دنیای داستانی هرچیزی ممکن است. بالارفتن گاوی از درخت، دوستی گوریل و گربه و جوجه دار شدن گوسفند و …
اینجا پرسش مهمتری پیش میآید؛ آیا لازم است کودکان در کتابهایشان با اینهمه مسائل خیالبرانگیز مواجهه شوند؟ پاسخ ساده است؛
داستانهای خیالی کمک میکنند تخیل کودکان سمت وسو پیدا کند و این جهت یافتن تخیل، آنها را برای رویارویی با واقعیتها آماده میکند.
لولا گوسفندی است با پشمهای بینظیر؛ براق، نرم و خوشحالت که هیچوقت گره نمیخورد. اما او هم مثل دیگر گوسفندان باید پشمهایشان را میچید.
با شروع فصل جدید، پشمهای لولا مثل قبل خوش حالت و براق نبود و این ابتدای داستان جوجهدار شدن او شد.
لولا، در حالی که در گوشهای اندوهگین نشسته، تخممرغی روی سرش پرتاب میشود که متوجه آن نمیشود. اکنون، پشمهای لولا جای گرمی برای جوجه شدن این تخممرغ است. حالا، لولا از اینکه به دوست تازهاش کمکی کرده، خوشحال است. در پایان، لولا، پیش دوستانش در مزرعه برمیگردد. شاید دیگر قیافهاش عالی نباشد، اما دیگر اهمیتی ندارد.
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید