قصه باف

Image Post
آتشفشان آزمایشگاه
توی همین مدت کوتاهی که سرایدار جدید به مدرسه آمده، یک عالمه اتفاق‌های عجیب و غریب توی آزمایشگاه افتاد! حالا سرایدار همه چیز را چهارچشمی زیر نظر دارد تا آب از آب تکان نخورد. اما ناگهان یک روز… آتشفشان؟!!! یعنی سرایدار می‌تواند از پس یک آتشفشان بربیاید؟ آن هم یک آتشفشان آزمایشگاه!

قصه باف: مثل همیشه همین‌که آقای سرایدار از آزمایشگاه رفت بیرون، میکروسکوپ چشم‌هایش را تنگ کرد و پرسید این چه برنامه‌ای بود که برای بچه‌ها اجرا کردند؟
یکی گفت کارگاه خلاقیت.
میکروسکوپ دوباره سؤال کرد :«که چه بشود؟»
-که بچه‌ها یاد بگیرند کارهای جدید انجام دهند. راه‌های جدید پیدا کنند.
میکروسکوپ هم پوزخند زد و گفت: «بچه‌ها که بی‌اجازه نمی‌توانند تکان بخورند! فقط باید همان کاری را بکنند که معلمشان می‌گوید.»
بعد ازاین گفت‌وگو وسایل آزمایشگاه تصمیم می‌گیرند که یک کار خلاقانه انجام دهند کاری که برای سر رفتن حوصله آن‌ها خوب باشد.

هرکسی هم راهی پیشنهاد می‌کند و چشمه‌هایی از توانایی خود را به نمایش می‌گذارند. اما در این میان بِشِر چیزی را درخواست می‌کند که باعث ایجاد ماجرایی وحشتناک می‌شود.
او دنبال مزه‌های تازه است. بقیه هم با او همراه می‌شوند تا مزه تازه‌ای درست کند.
برای همین. هرکدام از وسایل آزمایشگاه چیزی توی حلق بِشِر می‌ریزد. حاصل کار چه می‌شود؟ ‌صدای پق و بعد هم دود سیاهی که بلند می‌شود.
بله آتش‌سوزی در آزمایشگاه شروع می‌شود. آتشفشان آزمایشگاه تشکیل می‌شود. حالا چطوری این آتشی که به اسم خلاقیت به راه انداخته‌اند، خاموش کنند؟
خلاقیت یعنی توانایی پردازش ایده‌های جدید. یعنی خلق چیزهای جدید. چیزهای که تابه‌حال کسی نساخته و راهی که تابه‌حال به فکر کسی نرسیده.
اما خلاقیت به‌سادگی به دست نمی‌آید. نیاز به اندیشه و فکر زیادی دارد. مهم‌تر از همه پذیرفتن این موضوع که ممکن است این خلاقیت به سرانجامی نرسد و در پایان شکست به همراه داشته باشد.
اما چه در پایان پیروز باشیم و چه شکست بخوریم، لازم است با برنامه پیش برویم اگر می‌خواهیم کاری انجام دهیم نیاز به تحقیق داریم، نیاز به بررسی موضوع داریم، نیاز به کمک گرفتن از دیگران.

وقتی با این آمادگی حرکت کنیم، پیروزی شیرین خواهد بود و شکست، شروعی دوباره برای رسیدن به پیروزی. البته کلی هم اطلاعات و دانش به ما اضافه خواهد شد.
اگر برای چیزی که می‌خواهی بسازی و خلق کنی برنامه مشخصی نداشته باشی نه‌تنها شکست می‌خوری که ممکن است کارت منجر به بروز یک فاجعه شود.
آتش سوزی در آزمایشگاه به خاطر این بود که آن‌ها هیچ برنامه و نقشه‌ی راه درستی نداشتند. یک‌دفعه به فکر افتادند که کار تازه‌ای انجام دهند تا از این وضعیت خسته کنند و تکراری بیرون بیایند.
کافی است به صحنه‌ای که هر کس چیزی را توی حلق بِشِر می‌ریزد دقت کنیم. داشتن برنامه قبلی، مطالعه، تحقیق و شروع مناسب می‌تواند ما را در رسیدن به راه‌های جدید موفق کند. هیچ کار بزرگی بدون این مقدمات به نتیجه نرسیده است.
کتاب آتشفشان آزمایشگاه از مجموعه وقتی ما نیستیم، نوشته آویسا شرفی با تصویرگری مجتبی حیدرپناه از سوی انتشارات میچکا برای گروه سنی 8 تا 10 سال منتشر شده است.


لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید