۶
فروردين
۱۴۰۳
هر روز نقاشیها و قصههای کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال میشود. ما آنها را با شما عزیزان به اشتراک میگذاریم. شما هم میتوانید قصههای خود را برای ما ارسال کنید.
قصه باف: قصه امروز از بنیتا هفت ساله
اسم سگ من چارلی هستش. وقتی خیلی کوچک بودم چارلی را به خانه امان آوردند. ما با هم خیلی دوست هستیم.
او بیشتر وقتش در کنار من میگذرد.
چند وقتی است که عادت کرده او را بیرون ببریم.
هر رو عصر کنار من میآید و سر وصدا میکند. یعنی مرا به گردش ببرید.
زمانی که به او توجه نمیکنیم او سر و صدای بیشتری از خودش در میآورد و وسایل خانه را به هم میریزد.
مادرم میگوید او بد جوری خوش گذرون شده .
وقتی هم او را بیرون میرویم خیلی خوشحال و راضی به نظر میرسد و اصلا به ما توجه نمیکند.
زهرا –
سگ خوش گذرون
ناشناس –
🤣🤣